یا آنکه شکر سازد یا آنکه شکر سازد خوبی قمر بهتر خوبی قمر بهتر
یا آنکه قمر سازد یا آنکه قمر سازد
ای دوست شکر بهتر ای دوست شکر بهتر یا آنکه شکر سازد یا آنکه شکر سازد خوبی قمر بهتر خوبی قمر بهتر یا آنکه قمر سازد یا آنکه قمر سازد بگذار قمر ها را بگذار شکر ها را بگذار قمر ها را بگذار شکر ها را کو چیز دگر داند او چیز دگر سازد او چیز دگر سازد من دلشده آنم آشفته و حیرانم من دلشده آنم آشفته و حیرانم گاهیم بسوزاند گاهیم شرر سازد گاهیم شرر سازد ای دوست شکر بهتر ای دوست شکر بهتر یا آنکه شکر سازد یا آنکه شکر سازد خوبی قمر بهتر خوبی قمر بهتر یا آنکه قمر سازد یا آنکه قمر سازد شمسالحق تبریزی شمسالحق تبریزی صد گونه کند دل را صد گونه کند دل را گاهیش کند تیغی گاهیش کند تیغی گاهیش سپر سازد گاهیش سپر سازد شمسالحق تبریزی شمسالحق تبریزی صد گونه کند دل را صد گونه کند دل را گاهیش کند تیغی گاهیش کند تیغی گاهیش سپر سازد گاهیش سپر سازد شمسالحق تبریزی شمسالحق تبریزی صد گونه کند دل را صد گونه کند دل را گاهیش کند تیغی گاهیش کند تیغی گاهیش سپر سازد گاهیش سپر سازد شمسالحق تبریزی شمسالحق تبریزی صد گونه کند دل را صد گونه کند دل را گاهیش کند تیغی گاهیش کند تیغی گاهیش سپر سازد گاهیش سپر سازد ای دوست شکر بهتر ای دوست شکر بهتر یا آنکه شکر سازد یا آنکه شکر سازد خوبی قمر بهتر خوبی قمر بهتر یا آنکه قمر سازد یا آنکه قمر سازد