به خواب میماند تنها به خواب میماند چراغ، آینه، دیوار بی تو غمگینند تو نیستی که ببینی تو نیستی که ببینی تو نیستی که ببینی
دو چشم خستهی من در این امید عبث دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است تو نیستی که ببینی تو نیستی که ببینی چگونه عطر تو در عمق لحظهها جاری است تو نیستی که ببینی چگونه عکس تو در برق شیشهها پیداست هنوز هنوز پنجره باز است هنوز هنوز پنجره باز است تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است طنین شعر نگاه تو در ترانهی من تو نیستی که ببینی چگونه میگردد نسیم روح تو در باغ بیجوانهی من تو نیستی که ببینی تو نیستی که ببینی
به خواب میماند تنها به خواب میماند چراغ، آینه، دیوار بی تو غمگینند تو نیستی که ببینی چگونه با دیوار به مهربانی یک دوست از تو میگویم تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار جواب میشنوم تو نیستی که ببینی تو نیستی که ببینی