دیشب خواب تورا دیدم چه رویای پرشوری انگار که توی خواب دیدم توسالها ازمن دوری تورا توی باغی دیدم که سرتا سر خزان بود هزارون چشم پر ز اشک به طاق آسمون بود
میدونم مثل همه تو هم از من سیر میشی از غم و غصهی من یه روزی دلگیر میشی این دوتا دست سپید که توی دست منه میدونم که عاقبت دستمو پس میزنه میدونم اما دلم اینو باور نداره بس که سادس دل من همیشه بد میاره
چیه این خون که تو رگ های منه چیه این غم که رو لب های منه چیه این سکوت بیجا که لبام نمی خواد با کسی حرفی بزنه دنیامون مثل سرابه آدما آرزو نقش بر آبه آدما
بزار تنها باشم تنها بمیرم دیگه از درد و غم آروم بگیرم برم پیدا کنم یک جای خلوت بشینم اشک بریزم تا قیامت برم پیدا کنم یک جای خلوت بشینم اشک بریزم تا قیامت
برو ای دل بخواب که وقت خوابه سلام تو همیشه بی جوابه به تو بی دست و پا از من نصیحت اگر عاشق بشی خونت خرابه
بی تو بر روی لبانم بوسه پژمرده گشته بی تو از این زندگانی قلبم آزرده گشته بی تو ای دنیای شادی دلم دریای درد است چون کبوتر های غمگین نگاهم مات و سرد است ای دلت دریاچه نور گر دلم را شکستی خاطراتم را بیاد آر هرجا بی من نشستی