حادثهی رخ داد و من مسافر جهان شدم ناخواسته در یک سفر همراه دیگران شدم رفتم کلیدِ خونه رو من پشت در گذاشتم عمری که پیش روی توست من پشت سر گذشتم
غمگین ترین شعر جهان درد پدر نمیشه هیچ رفیقی واسه من، مثل پسر نمیشه غمگین ترین شعر جهان درد پدر نمیشه هیچ رفیقی واسه من، مثل پسر نمیشه
جا مونده قوم و خویشٍ من تو سرزمین مادری خودم یه خونه ساختم رویه زمینِ دیگری باید منو از این کویر تا زیر باران ببری یه روزی همراه خودت منو به ایران ببری منو به ایران ببری
غمگین ترین شعر جهان درد پدر نمیشه هیچ رفیقی واسه من، مثل پسر نمیشه غمگین ترین شعر جهان درد پدر نمیشه هیچ رفیقی واسه من، مثل پسر نمیشه