گر چه بر چشمت جسارت کرده آهو را ببخش گر چه خود را جا زده جای تو شب بو را ببخش هیچ منظوری ندارد میخرامد مثل تو کبک نازم راه رفتن های تیهو را ببخش ماه فقط یک تار احساس رهایی میکند باد های هرزه گرد بوسه بر مو را ببخش آرزو دارد غلام حلقه بر گوشت شود خوش خیالی های باغ آلبالو را ببخش
دور اگر برداشت دور دست هایت بی خیال آفتاب تن طلای من النگورا ببخش کرده از اندام تو معماری اش را اغتباس اصفهان و اون پل گستاخ خواجو را ببخش
گر چه بر چشمت جسارت کرده آهو را ببخش گر چه خود را جا زده جای تو شب بو را ببخش هیچ منظوری ندارد میخرامد مثل تو کبک نازم راه رفتن های تیهو را ببخش
بازتاب ماه تو در ماه تو در ماه توست آیینه در آیینه ایوان نه تو را ببخش با خیالت خاطراتی دور پنهان کرده اند دلخوشی گنجه های کنج پستو را ببخش فلسفه یعنی تو که بالا تری از درک عشق سفسطه بازی سقراط و ارسطو را ببخش شاعری مثل مرا کرده خدا دیووانه اش پس به من خرده مگیرو تا ابد اورا ببخش
گر چه بر چشمت جسارت کرده آهو را ببخش گر چه خود را جا زده جای تو شب بو را ببخش هیچ منظوری ندارد میخرامد مثل تو کبک نازم راه رفتن های تیهو را ببخش کبک نازم راه رفتن های تیهو را ببخش