منو بشناس من سرشار از غم و احساس من تاریکم پر از اشکار با گوش پر از فحش و اخطار از دنیای ادما اخراجم منو به ذهنت بسپار من زودتر از این حرفا رفتنی ام پس نمیتونم دنیارو سخت نگریم شکلِ شبکهِ برفکی ام شکلِ کاغذ خط خطی ام یه تصویرِ عجیبِ ضربدری ام که پاییزم و بهاره پس زمینم حقمو محاله پس نگیرم محاله هر شب نشینم پای کلمه ها و خودکارو دست نگیرم من خیلی خیلی زود رفتنی ام، پس همینم قشنگ شده واسم بعضی کارا شمردنِ تعدادِ ته سیگارا نوشتن از همه دردایِ دلم رویِ کاغذ، حتیٰ رویِ در و دیوارا الکی نمیخوان روزامو شب کنم هِی الکی واسه پول و شهرت تب کنم هِی وقتی مینویسم یه ادمِ دیگم، مخوام هرچی که میدونمو رپ کنمش خسته از دنیا و ایستِ بازرساش تلاش واسه نمره بیست داوراش این صدا واسه بی صداتراش واسه فریاد بَسَمه شیش کلاس سواد منو خوب به حافظت بسپار منو حسم کن، منو بشناس اگه دوست داری بهتر حسم کنی ثانیه های شبو بشمار
منو بشناس، بدونه استخاره حرفایِ تلخِ من قصه سازه سرشار از غم و اعتراضه منو حفظم کن مثل شعرِ حافظ منو بشناس بینمون اختلافه دنیایِ من پر از اقتداره دنیای من همون اتفاقه که توش پره کینه و انتقامه
منو بشناس، بدونِ استخاره حرفایِ تلخِ من قصه سازه سرشار از غم و اعتراضه منو حفظم کن مثل شعرِ حافظ منو بشناس بینمون اختلافه دنیایِ من پر از اقتداره دنیای من همون اتفاقه که توش پره کینه و انتقامه
واسه اون که تو زندگی پیره واسه اون شبایِ تار و تیره واسه اون که تو زندان گیره جیبش خالیه مسیرو میره بی حس واسه اون پیرزنه بیوه وقتی چشما میشن بهش خیره واسه اون که میگفتن شیره اما حالا شده نعشه شیره واسه کارگرِ بدونِ جیره بستن پینه رو دست ضعیفش واسه مادر و قلبِ مریضش واسه زندگی غرقِ هزینه از دست رفتنِ یه عزیزش این قصهِ دردِ عجیبه دردی که به همهِ سلولایِ بدنِ امثالِ شماها غریبه واسه کسی که میخواد شرّو کمش کنه کسی که میخواد هیپ هاپو جمعش کنه اونی که با راست گفتنِ ماها مشکل داره واس خاطرِ اینکه چپش پره واسه اداره ها و همه پستای کشکی واسه بانکا و دزدای شرعی واسه کار بلدای کار شل کن واسه راه بلدای راه گم کن واسه گنده مصبای گردن کلفت همون ادمای مفت خور واسه تویی که میدونی یهو پر شدن چیه لای جمعییت گم شدن چیه تویی که میدونی یهو خل شدن چیه درگیرِ الکل شدن چیه گوش کن تو مُخت بسپار هر کلمهِ منو بشکاف من هستم تا این داستانا هستن منو حس کن منو بشناس، من غمگینم از درد و غصه ها، سنگینم بشین به حرفام فکر کن هر کلمهِ منو حس کن
منو بشناس، بدونه استخاره حرفایِ تلخِ من قصه سازه سرشار از غم و اعتراضه منو حفظم کن مثل شعرِ حافظ منو بشناس بینمون اختلافه دنیایِ من پر از اقتداره دنیای من همون اتفاقه که توش پره کینه و انتقامه
منو بشناس، بدونه استخاره حرفایِ تلخِ من قصه سازه سرشار از غم و اعتراضه منو حفظم کن مثل شعرِ حافظ منو بشناس بینمون اختلافه دنیایِ من پر از اقتداره دنیای من همون اتفاقه که توش پره کینه و انتقامه