دیگه خاطرم نیست زندگی کجاست خاطرم نیست طعم بادو خاطرم نیست کجامو از یاد میبرم لحظه هامو ما چه غریبونه زندگی کردیم هیچ جمعه ای قاتلم نیست اسممو نپرس خاطرم نیست و بی اثرن تریاق ها مسمومم دریاب چه بادی میزد اون پاییز عجب شلاقی میزد تو گفتی که همه دیرن چه مذاب بود طعم سینت گفتم میرم یه طعم دیگه است تو گفتی همه میرن اعتراض دارم به رنگ سرخ که سوزاننده است به آبی که سرده به زرد که رنگ جدائیه و هر رنگی که رنگ روح زندگی توش نیست رنگ روح زندگی سبزه من زندگی میکنم تا نایی باقی مونده میسازم راهو تا بی راهی باقی مونده نفس فقط یک کلمه است میکشم واسه جمله های باقی مونده این یه درخت هم میره برگاش نگم از جرات چی بگم جاش این یه درخت هم میره برگاش زنده باد اونی که میوه برداشت با طراوت منم پر بی طراوت یه خنیاگر یه هدفون بی ترانست غوغایی اینجاست؛ زلزلست ها کی دلِ ما رو این مدلی بنا کرد من…