خوبا روزهی سکوت بگیرن دَم آلبومم وقتی موتورم روشنه باید همه جا کنن نه دیگه تاثیری نمیذاره هیجان رو من ولی آرامش قبلِ طوفانه اگه آرومم من بیدارم، بدون اینکه آبی بزنم به صورتم و کل این اتوبانا رو یه طرفه اومدم تا اینجا فقط اومدم با قوانینِ خودم قسم میخورم جز حقیقت نی یه کلمه رو ورق پاره پوره و نخ کش اومدم اَز رفیقا یادگاریه زخمه رو کمرم ایمان دارم به خودم اندازه ی خدا مرژاکُ مدیون یه دنده بودنمم این لاشخورا منو شکنجه روحی دادن همینه متمایل به جنگه روحیاتم من نه شاد میخونم نه سبکِ خوبی دارم زبونِ تریبونای شکسته توو ایرانم
ورس ۲ مسلک :
تا اینجا رسیدم هر طوری که بود وقتی پام لنگ بود و نفسم بریده بود به خودم گفتم راه نمیدم شک دیگه تووم اگه اراده کنه میکنه سنگُ شیشه خرد یه روز ازم بود قطع امیدشون الآن توو چشایِ همشون ترس میشه خوند وعده ی ما رو استیجِ میلاد میگی نمیشه این خط و این نشون یه روز مشکلا میریختن از چپ و راستم به هر کی حال دادم دستمو گاز زد وقتی حتی خسته بودم از دَم و بازدم با تیکه های قلبم مسلکو ساختم و اینجام بدونِ هیچ چون و چرایی که بالا تا پایین شهرو با صدا میجوئیم این خط و نشونِ من واسه رپِ فارسه خودمو آماده کردم واسه هر سناریویی