جا اضطراب مُردن،به فکر این زمین باش ما پادشاه اونیم،یا کُلمون کنیزاش واسه انتقام خودت،چند تا خونُ ریختی تو بی باور،من باور،هر دومون گُریختیم از دست و قصدِ وصلِ ما،قسم به نسل دست و پا زدن تو هر چی وصف حال،عصر طوفان نثرِ ماست با دستای باز…
کلمات موجود درآهنگ را برعکس کنید،این میشه: بیا و این جهش رو لمس کن کلِ زندگیمو میدویید مُخم،رو چیزایی که برا اینا میدونم پُخن کلِ شهرُ میکوبم توهم،با چهارتا جمله ای که میسازم رو هم کشیدی کشیدم،چشیدی چشیدم رو ربع زندگیم میونه کشیدم غربیه غریبِ،غریبگی چیه،بی طرف برندست همیشگی اینه منو میشنُفی،شمع شد غم دور از شلوغی های خز و لمپن کُلِ شهر تو شک شُبهن من پُر از خوشی توی کُلبم آینده ماست من برسم و مدرن علفا و پایه و لایت هایِ کوهن وقتی هر چی دود بود رد شد دیگه خوب جواب میگیره پالسایِ مُخت روشنایی خورشید،درخشش میکنه ماه اینجا زنده شد آنچه مُرده بود بی پروا دراینجا هرچی میخواستیم نشد در اینجا
برای رشد ما این نشانه ها هم،همینجاست
من یه اوج بی دلیلم،قاتلِ قاتلِ این زمینم من یه برج نیمه خم،غرش رعدی که بد مهیبم ا خواصم خلق خود رو،پُر شدم همه جا من همینم پیامبر شما من غریبم،من دیوانم من عجیبم دل به چی تو دنیات دادی،که کردی اشاره به کلِ دنیا بُر دادی و به بردات خیلی و دلخوشی اما به کهنه بُردا دعای مادر،لبخند دوست،مرگ سرما تو وودکایِ روس شاخه ها تو دستام گُل داد،آرزوهام شد کارای روز
اُف،دیگه نفس نمیاد قفس دنیاست پَ قفس نمیخواد رو دستِ من مشتی مرض نمیاد با اینکه ویروس و کنست نمی.اد
عادت میشه این برتر بودن سیاه و سفیدش قلبا خوبم قناعت همون خوشبختی بود تموم صلحا تو بخشش بودن بنویس،قضاوت فقط مخصوص خداست بنویس،حماقت جداست رشادت جداست بنویس،اول قصه که هممون بودیم بنویس،یکی بود و یکی نبودش کجاست بیا و این جهش رو لمس کن