از تموم مال دنیا تا هنوز
یه چیزی خیلی عزیزه واسه من
چمدونی از قدیما یادگار
مثل گنجینهای از عهد کهن
مثل یک زخم قدیمی رو تنم
که هنوز تو خاطرم مونده به جا
چمدون کهنه تو صندوق خونه
پر رازه واسه من از قدیما
میخوام امشب قفلشو وا بکنم
یادگارمو تماشا بکنم
عینک شکسته مادربزرگ
کتاب دعاشو پیدا بکنم
کتاب شاهنامه و شال پدر
مونده توی چمدونم یادگار
عقیق انگشتری و سینه ریز یادگار مادر از اون روزگار
تیرکمون بچگی هامو ببین
نامههای عاشقونهمو بیار
جون میگیره پیش چشمم اون روزا
روزای بچگی و فصل بهار.