(حصین) هی چه فازه سنگینی همه چی سفید سیاهه چیزی رنگی نی
بازم منو یه جسم لشو بی حال دوباره رنگه پوسته شده کچه دیوار وای انقد کشیدم که نمیگیره خندم با چشمام قفلم به این آتیشه رو فندک یه اتاق تاریک با بوی دود گاهی چه بخت گندی داری تو جیب خالی نگو که هستیم رنگ مشابه من یه عمره رو صورتم خنده قاچاقه من مردم پسر یه عقدم که سر تا پای مسیرو همیشه خوردم به سنگ اگه که مردم حلال کنید اما آره تا الان ساختم ولی الان بریدم از خودم از همه از میزه محکمه از فکره فرداها که روی مغزمه
(صادق) من مردم یا زندم دقیق نمیدونم یه زمین خورده خاکی از دنیا بدورم بی خی زندگی شدم که پره پیچو خمه رسیدم تهش کشیدم بیرون کل زیرو بمش اونقد بالاعم که نمیتونم حرفی بزنم اونقد میکشم تا بمیرم دل نمیکنم گوشت نشد به تنم اونکه تا حالا خوردم باختم هموناییم که تا حالا بردم ببین قانونشه فرصتاتو پشت سر میذاری اونوقتی که تو رویاهات داری چشماتو میمالی ولش کن بابا بزا یه بارم دنیا ببره قبل اینکه یکی تو رو 3 تا گل اون بزنه حسرت جفت پاهام واسه صاف وایسادن ببین چیه با وجدان خودم داستان دارم این رسمه روزگاره مثله تنه ماره میپیچه دور دو دست تو زندگیت ادامه داره