گل پیش روی تو ای گل من دیگر تماشا ندارد گردد خجل گل ز رویت ای جان، این جای حاشا ندارد لبها چو بر خنده می گشایی گویی که خنندد سپیده چشم فلک همچون چشمت ای مه ستاره ای را ندیده گل پیش روی تو ای گل من دیگر تماشا ندارد گردد خجل گل ز رویت ای جان، این جای حاشا ندارد
بیا که در چهره تو جلوه قمر می بینم در سایه گیسوی تو شام بی سر می بینم صد آرزو در دل من، کشتی و پروا نکردی بودی طبیب دل اما این دل مداوا نکردی گل پیش روی تو ای گل من دیگر تماشا ندارد گردد خجل گل ز رویت ای جان، این جای حاشا ندارد
بیا که در چهره تو جلوه قمر می بینم در سایه گیسوی تو شام بی سر می بینم صد آرزو در دل من، کشتی و پروا نکردی بودی طبیب دل اما این دل مداوا نکردی گل پیش روی تو ای گل من دیگر تماشا ندارد گردد خجل گل ز رویت ای جان، این جای حاشا ندارد گل پیش روی تو ای گل من دیگر تماشا ندارد گردد خجل گل ز رویت ای جان، این جای حاشا ندارد گل پیش روی تو ای گل من دیگر تماشا ندارد گردد خجل گل ز رویت ای جان، این جای حاشا ندارد