در غروب آشنایی خسته از درد جدایی آن شب غم پرور درد هر ستاره گریه میکرد من کنار خانه ات غمگین نشستم توپریشان نامه ای دادی به دستم
رفتی وآهنگ پایت در فضای خانه پیچید باد وحشی ناله ای زد مرغ شب مستانه خندید عاشقانه بادلی غمگین نامه عشق تورا خواندم قلب من لرزیدوبیهوده در کنار خانه ات ماندم همچو شمعی تاسحرگاهان گریه کردم بر مزار دل بی تو دیگر کی بسراید لحظه های انتظار دل
رفتی وآهنگ پایت در فضای خانه پیچید باد وحشی ناله ای زد مرغ شب مستانه خندید عاشقانه بادلی.غمگین نامه عشق تورا خواندم قلب من لرزیدوبیهوده در کنار خانه ات ماندم همچو شمعی تاسحرگاهان گریه کردم بر مزار دل بی تو دیگر کی بسراید لحظه های انتظار دل