شبهای کردستان مهتابه مهتابه او در حجل یارش بی تابه بی تابه امشب مثل هر شب چشمونش بی خوابه محبوبش کُرده آره دلشو برده اما بی وفاست اونو خیلی آزرده اون مست عشق یارش میدونه از چشماش حرف دلو می خونه عاشق شده از عشق خود شاد و مسروره یک دنیا حرف تو سینشه اما مغروره محبوبش کُرده آره دلشو برده اما بی وفاست اونو خیلی آزرده یار کردستانی تا اونو می بینه حرف دوستت دارم رو لبهاش شیرینه لهجه قشنگش به دلش می شینه محبوبش کُرده آره دلشو برده اما بی وفاست اونه خیلی آزرده اون مست عشقه یارش میدونه از چشماش حرف دلو میخونه عاشق شده از عشق خود شاد و مسروره یک دنیا حرف تو سینشه اما مغروره محبوبش کُرده آره دلشو برده اما بی وفاست اونو خیلی آزرده