چون آن آهوی صحرایُم ، که سرگردون و تنهایُم نمی گیره کسی دستُم ، نمی بنده کسی پایُم می خوام کوله بارَ مو ، یادگارَمو ، روی مادیون بذارُم توی یه شب سیاه ، پشت به خیمه ها ، سر به بیابون بذارُم
که دم سازی کُنُم پیدا ، گل نازی کُنُم پیدا برم گرد جهون گردُم ، هم آوازی کُنُم پیدا تا کی اسب هِی کنم ؟ راهی طی کنم ؟ توی دره ها بخوابُم پیِ گله ای بِرُم ، شیری بخورُم ، پیش بره ها بخوابُم می خوام راه سفر گیرُم ، ره کوه و کمر گیرُم بِشُم مرغ سپید بالی ، دل از این لونه بر گیرُم ُ می خوام کوله بارَ مو ، یادگارَمو ، روی مادیون بذارُم توی یه شب سیاه ، پشت به خیمه ها ، سر به بیابون بذارُم
چون آن آهوی صحرایُم ، که سرگردون و تنهایُم نمی گیره کسی دستُم ، نمی بنده کسی پایُم می خوام کوله بارَ مو ، یادگارَمو ، روی مادیون بذارُم توی یه شب سیاه ، پشت به خیمه ها ، سر به بیابون بذارُم
که دم سازی کُنُم پیدا ، گل نازی کُنُم پیدا برم گرد جهون گردُم ، هم آوازی کُنُم پیدا تا کی اسب هِی کنم ؟ راهی طی کنم ؟ توی دره ها بخوابُم پیِ گله ای بِرُم ، شیری بخورُم ، پیش بره ها بخوابُم