نشد دیگه مس قبل همه روزا که رفت فقط خنده رو لبم میشه محو روی چشا پره اشک
آخه روزام بدون تو آسمون تاریکه دووم نمیارم بدون تو جایی که بیا بم بگو مونده اگه حرفی نگو نمیکنه دیگه واست فرقی یه گوشه افتادم دوباره من تو اتاق سر شام میکنی همیشه هی جیغ داد بیا بم بگو مونده اگه حرفی نگو نمیکنه دیگه واست فرقی
تا تورو دیدم شد حواس من پرت پنجره ها باز ویو پره نخل دستم میره بات بین موی لختت ملو باهم بازم روی تخت
همه رفتن ولی موندیم منو تو هنوز راه ما که مونده بقیش من که نخواستم ببینم غمتو یروز بیفته از چشای تو اشک
مس پروانهها روی ابر شمعا روشن با هم ملو بازم روی تخت بوی عود میپیچه تو اتاق با نور کم بدون تو خرابه اوضاعم بیبی اگه میخوای بری برگرد بعد تو نمیشه هیچی دیگه مث قبلان میخوام بکنم من باز باهات سر صحبت ببین عوض شدم کلی آخه بعد تو من
روزام بدون تو آسمون تاریکه دووم نمیارم بدون تو جایی که بیا بم بگو مونده اگه حرفی نگو نمیکنه دیگه واست فرقی یه گوشه افتادم دوباره من تو اتاق سر شام میکنی همیشه هی جیغ داد بیا بم بگو مونده اگه حرفی نگو نمیکنه دیگه واست فرقی
نشد دیگه مث قبل همه روزا که رفت فقط خنده رو لبم میشه محو روی چشا پره اشک