یه جای گوشهٌ دنیا یه زنی یه مادری هنوزم منتظره یه جای گوشهٌ دنیا بچه ای میگه مامان انگار بابا پشت درِ یه جای گوشهٌ دنیا یکی روی صندلی تا ابد حبس شده یه جای گوشهٌ دنیا پدری میگه خدا اما دعاش بی اثرِ
ارتش صلح کجاس دنیا پر از جنگ شده دیگه هیچ عشقی نمونده دلا از سنگ شده ارتش صلح کجاس دنیا پر از جنگ شده دیگه هیچ عشقی نمونده دلا از سنگ شده
گُلای موندنی رفتن خیلی وقتِ سوت و کورِ ماه دیگه تو آسمون نیست انگاری قحطیِ نورِ شهرِ و داروغه خوابن همه حرفا حرف زورِ التماس سرش نمیشه جادهٌ دل بی عبورِ
ارتش صلح کجاس دنیا پر از جنگ شده دیگه هیچ عشقی نمونده دلا از سنگ شده ارتش صلح کجاس دنیا پر از جنگ شده دیگه هیچ عشقی نمونده دلا از سنگ شده
یه جای گوشهٌ دنیا یه زنی یه مادری هنوزم منتظره یه جای گوشهٌ دنیا بچه ای میگه مامان انگار بابا پشت درِ