بیا چندتایی شمع تووی خونه روشن کُن! بیا تنهایی رو واسه من قَدِغَن کُن! بیا از تووی کوچهی قلبِ من رد شو! بیا پیرهنِ عشقو خودت تنِ من کُن! من از این همه تنهایی خستَهم و خستَهم یکی دستِشو کاش بذاره تووی دستَم مثلاً مثلاً مثلاً مثلاً تو! مثلاً مثلاً مثلاً مثلاً تو!
تو، سر تکون دادی یعنی آره که این یعنی بِم دِلِت یه حسّی داره! نگام میکُنی از حال میرم تو، تو چشمات انگار بیحسّی داره! چه حسّی داره با هم باشیم! چه چشمایی داری، عینِ نقّاشی! یه فالگیر یه روز یه چیزایی گفت چقد عینِ حرفاشی!
من این حال قشنگو از تو دارم، از تو دارم! من از وقتی که دیدم تو رو بیقرارم، بیقرارم!
تو ... اومدی منو دلتنگَم کُنی و منو دلگرمَم کُنی و بگم میشه مالِ من باشی تو بخندی، منو ذوقمرگَم کُنی و یه چی خواستم ازت مالِ من باش فقط کَسی بِت گفت سلام تو جواب نده و منو بنداز وسط! من توو دستَم یه قلب تو توو دستِت یه تیر بذارش تووی کمون و نشونه به سمتِ قلبَم بگیر! منو زندونی کُن تا ابد توو دِلِت میمیرم نه بگی اینجوری که من دل بستم بِهِت!
(اینجوری که من دل بستم بِهِت صددرصد ... وصلم بِهِت ... میشم از پیشَم همهچیو یهجوری میچینم بخوره دستم بِهِت! هی میگی قسّم بِهِت ..! نمیگم اَصّن بِهِت!)
لَب تَر کُن تو هرچی که بخوایو داری تا منو داری! من پیشمرگِت اگه بذاری! من اسیرِت شدم انگاری! بی تو حالَم بیقراری!
من میخوام اسمَمو با صدای تو بشنوم! من تو رو دوسِت دارم، حرفو اگه کِش ندم ... قولدادم عاشق نشم، باید قولَمو بشکنم! من آخه عاشق شدم، نمیشه دل بکَنَم! یه شهرو واسَهت میکُنم با خودم دشمنم! من با همه فرق داره حتّی عاشقشدنَم من!
تو ... اومدی منو دلتنگَم کُنی و منو دلگرمَم کُنی و بگم میشه مالِ من باشی تو بخندی، منو ذوقمرگَم کُنی و یه چی خواستم ازت مالِ من باش فقط کَسی بِت گفت سلام تو جواب نده و منو بنداز وسط! من توو دستَم یه قلب تو توو دستِت یه تیر بذارش تووی کمون و نشونه به سمتِ قلبَم بگیر! منو زندونی کُن تا ابد توو دِلِت میمیرم نه بگی اینجوری که من دل بستم بِهِت!
سر تکون دادی یعنی آره که این یعنی بِم دِلِت یه حسّی داره! نگام میکُنی از حال میرم تو، تو چشمات انگار بیحسّی داره! چه حسّی داره با هم باشیم! چه چشمایی داری، عینِ نقّاشی! یه فالگیر یه روو یه چیزایی گفت چقد عینِ حرفاشی!
من میخوام اسمَمو با صدای تو بشنوم! من تو رو دوسِت دارم، حرفو اگه کِش ندم ... قولدادم عاشق نشم، باید قولَمو بشکنم! من آخه عاشق شدم، نمیشه دل بکَنَم! یه شهرو واسَهت میکُنم با خودم دشمنم! من با همه فرق داره حتّی عاشقشدنَم!