[قسمت ۱] گفتم بابا نیست مامان گفت سر کاره وقتی بزرگ شدم فهمیدم سر کاره سر به راهه بچش نه رفته آره بازم مدرسه ک…ن لقه ناظم مدیر، معلم اینا میخوان گوسفند بسازن ولی من میخوام رو صحنه باشم رو من بندازن نگاهشون رو مردم جوری که خوب بمونه اون لحظه یادم خنده من به طعم تلخه، بختِ نسل بنده حرف مغزت حقه حتا اگه ضربه زد به قلبت ببین قافیه ها مفهوم میده رنگ به لفظ من که اگه قدِ من کوتاه موند جاش تبع من بلند شه آه نمیدونم من کجاست مقصد روح میشه یهو جدا از تن بر میگرده شد باز از هم پلک ها اِنگار چند روزی نبود مغزم همین الان از کُما برگشت همین الان از کُما برگشت
[قسمت ۲] دنیا ماله منه دنیا ماله منه من ۶ تا ت…م میخوام خدا دو تا آخه کمه وقتی امنیت همش از دست من در رفت دورم پر کفتار باید با همه طرف شم همه رو به روتن دوست و دشمن همه روح تو زرد دارن دنباله اون نقطه -َن که توش ضعف دارن زوم -َن باهم رو رفتارم من که سوخت ندادم ازشون دورم بازم رو اَبرام یکیه روزم با شب پشته فرمون زندگی تنها میشینیم جوری گاز میدم انگاری فردا می میرم