این چه رسمیست که تو ناز کنی یک طرفه این نشد کار که من ناز کشم یک طرفه عین ظلمست که تو مست خرامان باشی من به خاری حقارت برسم یکطرفه نازنینم این چه رسمیت این چه رسمیت این چه رسمیت که تو عاشق خود باشی و من
در غم سستی پیمان تو پرپر بزنم این چه گفته است که تو غرق هوس بازی خویش من عاشق به دل غم زده خنجر بزنم نازنینم این چه رسمیت این چه رسمیت این چه گفته است که من خسته ترین باشم و تو
غافل از آتش افروخته در سینه من این چه کاریست که من مهر تو بر دل گیرم تو شب و روز بگیری به دلت کینه من نازنینم این چه رسمیت این چه رسمیت