(دکلمه مولود زهتاب) تا کی جفا کشم ز تو ای بی وفا برو بگذاشتم به مدعیان مدعا برو دشمن نکرد آنچه تو کردی به دوست بیگانه هم نکرد برو ای بی وفا برو امید صلح نیست دگر نیست نیست نیست منشین،منشین برو برو برو ای بی وفا برو
(دکلمه معین) هر یار اهل نیرنگ، هر دوست اهل حیله با پشت خورده خنجر، موندم تو این قبیله
(آواز) راتو برو مسافر، برگشتنت عذابه من تشنه لب تکیدم، آب این طرف گِل آبه از دورها چه زیباست، امواج آبی عشق اما دریغ و افسوس، چون می رسی سرابه
هر یار اهل نیرنگ، هر دوست اهل حیله با پشت خورده خنجر، موندم تو این قبیله نشنیده ام من از تو، یک حرف از صداقت افسانه های دل را، بردم به سوی ظلمت زهر است در دل جام، ریزی چو باده در کام گویند نوش و در دل، صدها هزار دشنام
راتو برو مسافر، برگشتنت عذابه من تشنه لب تکیدم، آب این طرف گِل آبه از دورها چه زیباست، امواج آبی عشق اما دریغ و افسوس، چون می رسی سرابه
هر یار اهل نیرنگ، هر دوست اهل حیله با پشت خورده خنجر، موندم تو این قبیله جاده دروغ نمی گه، فریادی از رهایی است برای پای خسته، پیغام آشنایی است کنار خط جاده، هر سایه بون یه طاقه یه سرپناهِ اَمنه، تصویری از اطاقه