(همخوان) اون سی روزه هر ماه بیرونه از خاک، بی خونه اون ویروسه حرفاش میخونه همرات، میخونه نگو میپوسه تنها بیجونه دستاش، بی جونه نگو دیروزش بر باد بیهوده فرداش، بیهوده
(ورس ۱) روحم کثافته پاره پاره گل خارداره، دلش صفته مار داره همه ایرانمو گاییدن، همینه بار داره پایدار یه فریاد که تا پایه دار بامه هر کی بازی میکنه همونجور که کارت داره ولی واسه ما همه چی ریسکه و سامواره احساسه تاریکیه اونوره ماه بامه صدام همه جا پخشه، بم بگو ماهواره رو صدام نمیتونن موج بندازن مس سرطانم باید رو من موج بندازن هَه هَه، مگه منو از رو برج بندازن تا از اوج بندازن ضدّ جورج بن لادن پایه حرفام موندم هرچی فحش بم دادن برای فکرایه قفلشون مثل اِمدادم از اون قفلایه قدیمن تا واا شن لمم دارن اهنگامم مثل فیلمنامن همه تِم دارن مثه ویروسی پخش شدم تو گوش ملت ادامه میدم از همونجا که گوگوش ول کرد همهٔ سفهاتو شرح زندگیمو حفظ شن تو خاطراتشون مثه دفتره چهلبرگ
(همخوان) اون سی روزه هر ماه بیرونه از خاک، بی خونه اون ویروسه حرفاش میخونه همرات، میخونه نگو میپوسه تنها بیجونه دستاش، بی جونه نگو دیروزش بر باد بیهوده فرداش، بیهوده
(ورس ٢) قلم و برداشتم نوشتم دور از کینه اگه خاکی باشی بهشتم رو زمینه دوباره شروع می شه بازی با لفظ ها پس مفهوم فرمانده است قافیه ها سربازن آه پر کلمات مریضه تو سرم fuck
مغز نمی خوابه تا همشو نریزه رو ورق تنم آماده به جنگ بوده همیشه تو خطر بودم آواره تو غرب فکر همیشه تو وطن وضعیت بده گرگا تو کمینن همه اگه شل بگیرم سفت منو زمینم زده مامان گریه می کنه ولی خشک دیده هاشو بابا آزاده ولی پشت میله هاست آره رفیقم پشت من ، پشت هم یه مشکل هست نه نمیشه مانعِ رشد من ز عمق شهر چون قلم باز یه طب داغ داره این شعر ها پایداره تا پای دار بامه ساکن بهشتم زاده ی جهنم ورسارو می کشه قاطله قلمم واضح من حرفم شاعر هر سبکم راسخ من عظمم باسه ی هدفم
(همخوان) اون سی روزه هر ماه بیرونه از خاک، بی خونه اون ویروسه حرفاش میخونه همرات، میخونه نگو میپوسه تنها بیجونه دستاش، بی جونه نگو دیروزش بر باد بیهوده فرداش، بیهوده
(بریج) قول میدم نشی تنها قول میدم که من نزنم درجا قول میدم که باشم یاد فردا قول میدم که باشم پای حرفام
(ورس ٣) براتون زبونم عذابه برا شستنِ دروغاتون روونتر از آبه روونتر آبه یعنی روونتر از (اِی ، بی ، سی) فکر کردن خزونمه عیبی نی بعد از خزون زمستونو و بعد بهاره تابستون کوتاه بود ولی خاطراتش موندگاره تویه قهوه ی تلخه تاریخمون مونده فالش هر چی داشتیمو کردیم با دستمون زودی چالش دلم تنگ بود، نگو کمبود نبود نگو بودم خارج هرووز کبودتره پاا چش نگو بده حالش، آزادتر از کبوتره بالش امید به ایرانه شب زیره سرش جایه بالش
شعر یه نقاشی که فکر قالبشه جالبه که تو افکارم بازم جولان می دم می گم من پدیده ی دوران می شم همون دورانی که تو رسیدی تازه بهش می گن جی دال کوش پسر روی بیتم من جای گوش مردم زدم توی میکم حرف ساختمش نرفت چیزی توی جیبم یعنی گاهی شهرت بدتر گوشه گیرم کرد وقتی دوستام کردن روی دشمن و سفید خدا در گوشم گفت جا تو محکم تو بگیر گفت با من باش می شه همه چی آروم تو یه ستاره ای بده به این شبه سیاه نور می دم به شب سیاه نور