ورس 1 : اگه شب های تار زیر فشار کار مثل من زول میزنی به ستاره ها تو فکرت هست کسی کنار ما یا که نیست کسی فقط مایم به یاد ماه ببین نیسیتیم تنهاییم یه خواب ناز همه شیفته فرداییم به کامِ ما چند هزار سال رفته توی یه نگاه به قول خیام هر یه جای خاک بوده چش نگاریو یه یاده گاری باشه یه یادگار وقت وصال ما باشه یه جای پا باشه یه راهنما برا اونی که گذاشتی از خودت به جا باشه دستمون هر دم حساب کار نشه قصدمون رفتن به خواب ناز بشی دچار خواب با یه اشاره ما بشیم غبار باد نشیم جسار خاک بعد نوه نتیجه هات نیست کسی به یادت نیست صبح سحری این آخرین خواب گوشه خونه خاک عکسای بالای قابِ شاید حمد وسوره آب پاشی رو خاکت
کروس 1 : من نمی خواستم کنم فرار از فردا هر چی بود گذاشتم لب مرز و پرواز گذاشتم و باختمو خودمو بعد ساختم و عالم و آدم و کنار هم خواستم
ورس 2: چندتا خط خیالی دور زمین کشیدم با جنگ و بیداری تو رو به زیر کشیدند مرز یعنی چی یعنی برات حد گذاشتن با اون خط خیالی برات سد گذاشتن بین فرق گذاشتن از تو مرگ رو خواستن خب تخت رو خواستن حکم شهر رو خواستن بعد چند وقت ببینم جنگ رو باختن یعنی من نباختم همه دنیا باختن غیر چند نفری که همش تخت رو داشتن همون چند نفری که از تو قتل رو خواستن طرز فتح رو یافتن رمز قبر رو یافتن همون رمزی که دیگه زیر تاج سلیمان فک کن چند نفر الان صاحب دنیاند کمتره یه درصد وارث دنیاند نمی ترسم میکنم حادثه عنوان
کروس 2 : من نمی خواستم کنم فرار از فردا هر چی بود گذاشتم لب مرز و پرواز گذاشتم و باختمو خودمو بعد ساختم و عالم و آدم و کنار هم خواستم
ورس 3 : دوست داشته باش به همه عشق به ورز چرا داشته باشی انقدر فکر هرز طلسمه من طلسمه مرد و زن کنار هم رد شیم مثل جسم سرد واسه رنگ مرز دین بدیم حس بد اینه بدبختی اینه قصه ام افسوس تلاشِ روز افزونم خام ِ مشروب حرومِ خون خون حلالِ کو یه حیوان که هم نوعشو بکشه ولی انسان همش بکشه بکشه سر حرف یه نفر همگی حمله آخه مردک احمق عملت قتله بعد بیگر دستت حق تو دستت بگیرو نذار که بذارند فرق با نسلت تا تو به خاطر رنگ و رسمت اینا همه قصه است نذار بچه نقشه ت
کروس 3 : من نمی خواستم کنم فرار از فردا هر چی بود گذاشتم لب مرز و پرواز گذاشتم و باختمو خودمو بعد ساختم و عالم و آدم و کنار هم خواستم