چقده راه دیگه مونده دیگه طاقتم نمونده تو بگو کی می رسیم ما چقده به خونه مونده پس کجاست روز رهایی توی شهر آشنایی منتظر در شب تارم روز روشن تو کجائی توی این غریبه بازار مونده عشق بی خریدار ابر دلتنگی میباره
بر سر از در و دیوار مددی بکن خدایا برهم از این معما به هوای خونه تو بگو کی می رسیم ما می شکنم توی آوای رهائی می شکنم با دست خود قفل جدائی می ریزم گل سر راه آشنایی می برم مژده به شهر روشنائی منی که پر از صداقت و خلوصم دستای رفیق راهمو می بوسم چه کسی می بردم تا بی نهایت نمی خوام تو غربت دل بسوزم