به تو نامه می نویسم به تو ای برادر من به تو ای همیشه عاشق ای امید و باور من تویی مظهر صداقت تویی دریای محبت تو همون گرمیه خورشید تویه تاریکی و ظلمت برات از سیاهی گفتم گفتم از ابرهای پاره از زمین خشک و تشنه آسمون بی ستاره
به تو نامه می نویسم ای عزیز رفته از دست ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست به تو نامه می نویسم ای عزیز رفته از دست ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست
به تو نامه ای نوشتم به تو ای برادر من به تو ای همیشه عاشق ای همیشه یاور من برات از تباهی گفتم گفتم از غم جدایی گفتم از درد غریبی از بدی و بی وفایی تو برام از عشق گفتی تو برام گفتی از امید گفتم از غروب غمگین گفتی از طلوع خورشید
به تو نامه می نویسم ای عزیز رفته از دست ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست به تو نامه می نویسم ای عزیز رفته از دست ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست
با تو از سیاهی دورم پر عشق و پر شورم بی تو بی کس بی تو تنهام با تو لبریز غرورم به تو من نیازمندم به کلام دل نشینت به صدای گرم و پر مهر به صداقتت به دینت