به چشمات اشکو هدیه کن بشینو ساده گریه کن اگه هنوز تو زندگیت غمت زیاده گریه کن
دل توام مثل منه گرفته و پُره از غمه گریه کن بلند بگو خدا هنوزم پشتمه دستای خالی دور تو همیشه خالی میکنه تنهایی داره به دلت غصه رو حالی میکنه اشک چشات زیاده و خاطره هات زیاده و کارت شده قدم زدم تو گوشه ی پیاده رو
خیلی وقته رو به راه نیستی ، هنوز تو روی آینه وایمیستی خیلی وقته ندیدمت ولی نمیشناستت قد من هیشکی
هیچی نگو
هنو دنبال آرامشی دوست نداری تنها بشی؟ هنو آهنگای منو گوش میدی؟ ینی تلخی میشنوی و نوش میگی؟ هنو همونقد بی مایه ای تو آسمونت ستاره نی؟ هنو همونقد با احساسی مردم شهرتو نمیشناسی؟ هنو عکساتو رو دیوار میکشی هنو ناشتا پا میشی سیگار میکشی؟ هنوز داری عشق تفریحات می زده میشی و رد میدی زیاد هنو گُمی تو این روزگار درن دشت که هنوز واست پُره راه های نرفتست هنوز از درد ل پُری کسیو نداری درد دل کنی ؟ تازه شدی یکی مثل من ، واسه همینم با تو راحتم هنوزم با خدا قهری؟ اینهمه اشتباه بس نیست؟ من که گریه یادم رفته با اینکه یه عمره هرچی خواستم نیست
دستای خالی دور تو همیشه خالی میکنه تنهایی داره به دلت غصه رو حالی میکنه اشک چشات زیاده و خاطره هات زیاده و کارت شده قدم زدم تو گوشه ی پیاده رو