من از شبها و باروناش از این شهر و خیابوناش بیزارم
زیر بارون پرسه میزنم
توو خیابون خیسه پیرهنم
اشکام از چشمام دل نمیکنن
تا روزا شد سرد و پاییزی
تازه فهمیدم تو قهرمان نیستی
حالا به من میگی مرده پاییزی
همیشه برفا که میریخت یه جاده میخواستی و چندتایی رمیکس آخه خوشت اَ هرجا نیاد ، تو . یه چند تا کامنت جنجالی میدی میری! تند میری میگی میون ما علّاقه ای نی تو که همه جامو ، دیدی دیدی میخورم هی سرمای بیریخت. من ، فکر میکردم بودی بام ردیف تا اون شب که دیدم بعد آبتنیت تختو میکنی واس خواب تمیز خورد تو ذوقم باشه آفرین ! اوکی، آره اوکی آره من اوکی اَم اما تو کی این اَ خودت ، اون اَ لوکت یا هر خری کنارت جا منه رُکه الان سه ماه قهریم همه جوره سوا داره میگذره به ضررم همه جوره زمان انگار لندن داری تو با لویی قرار یا اوردر میدی میان درِ خونه شبا گفتم شاید حسه ! توو همه ی زناست پ تنهات گذاشتم با چمدون طلات اما دله تنگ میه همه جوره برات به جون خودت . به جونه لبات
من خودمو رو غمات میریزم تو خودم بیخود هی داره موهات دیوونم میکنه همه دستا که محکم نی دورت
به خداحافظیه تلخ تو سوگند نشد هرچه کردم که کنم ترک تو سوگند نشد
بدونِ تو این شبا دلم دیوونه بازیشو میخواد بزار این دیوونه راضی شه بیا من خودم تنهایی میگردم ، دورت . سفت کردم دوییدم براش سَره همینه که بریدم الان هر جا رو واسش میکوبیدم، نساخت کم میشد بگیره کامی از لبام دیگه واقعاً سلام، سلامتی خودتون، غمام یا هر کی گردن گرفت که اشکاش الان سرازیره شبا دیگه نمیگم بیا، بزار سیاه شه همه دفترام بزار قصتو شعرش کنم تا هرشب بخوننش همه شهر برات بزار بشه روزی یه پاکت سیگار فدای سرت همه شهر فدات ولی کاش جای صد تا دوستت دارم یه بار میگفتی بعد من نبار . من از حرفات بیزازم من از اشکام بیزارم من خیلی وقته ازون چشمای گیرات و همونقدر که عاشقتم ازت بیزارم من از این دنیای بی مرام دروغگو ازون حسی که میگفتی ولی دروغ بود من از خاطره و آرامش شب و لب دریا حتی از بوی تند سیگار . بیزارم . اگه یه روز بری سفر ...