هنوزم جای انگشتات روی برگای گلدونه گلدونی که تو این خونه همیشه تازه میمونه هنوزم عکس بیدارت تو قاب سرد چشمامه تو که نیستی صدای تو مثل سایه همرامه
هنوزم بوف تنهایی نه میگریه نه میخونه دل خوش باورم انگار تو رو برگشته میدونه برای دفتر شعرم کلام تازه بودی تو برای اوج آوازم یه هم آوازه بودی تو ولی افسوس که این احساس فقط در سینه من بود نفهمیدم که دست دوست صلاح تیز دشمن بود هنوزم بوف تنهایی نه میگریه نه میخونه دل خوش باورم انگار تو رو برگشته میدونه
تو که نیستی دل من مثل گلای پرپره تو که نیستی همه جا گریه با من همسفره تو که نیستی با دلم تک و تنها میشینم چشمای قشنگتو لای ابرا میبینم هی میخوام دست ببرم ابرارو پاره کنم تا سحر نگات کنم غمامو چاره کنم تو که نیستی خونمون مثل یه قاب خالیه هنوزم جای پاهات روی گلای قالیه
بازم شب اومد منتظرت نشستم بازم سحر شد دیده هنوز نبستم بازم شب اومد منتظرت نشستم بازم سحر شد دیده هنوز نبستم من یه عمره چشم به راهم چشم به راه اون نگاهم تو بیا با اون نجابت پاک کنم گر ز گناهم
تو از طلوع صبحی تو شعر التماسم غبار راه دورت نشسته رو لباسم من از تن تو طردم خالیه دست سردم کوه نمک تو چشمات پاشیده روی دردم الهی غرورت حریم خونه باشه تو باغ دل تو هزار جوونه باشه الهی غرورت حریم خونه باشه تو باغ دل تو هزار جوونه باشه تو از مداری معلوم بشین رو خاک قلبم بیا به مقصد خود ببین چه پاکه قلبم بیا که عاشق باشیم قلب شقایق باشیم برای عمر رفته فکر دقایق باشیم الهی غرورت حریم خونه باشه تو باغ دل تو هزار جوونه باشه الهی غرورت حریم خونه باشه تو باغ دل تو هزار جوونه باشه تو از مداری معلوم بشین رو خاک قلبم بیا به مقصد خود ببین چه پاکه قلبم بیا که عاشق باشیم قلب شقایق باشیم برای عمر رفته فکر دقایق باشیم الهی غرورت حریم خونه باشه تو باغ دل تو هزار جوونه باشه