سردو گرم این زندگی رو چشیدم سنگینی یه بارشو رو کولم کشیدم میرم به سمت فردای روشن هر روز بیشتر میریزه این برگای عمرم حسو حالی نمونده واسم منو چشمایی که کبوده با شرم من هنوز توی همون لباسمو قسمت من اینه قبول بازم زندگی مثل دو نخ سیگاره هنوز نکشیده دود شده دورم زیاده از اون حرفهایی که میگه نیست فردایی اینو بدون توی دنیا جز تو به چی ببالم اینکه هر شب با اسم تو چشم روی هم بذارم من میدونم بی اونم دیوونم از تو هم ویرونم ولی باز میمونم خدا بگیر دستمونو نزار گم بشیم ما توی قصه هرروز قدم ور میداریم تو مسیر بندگی رو به عشقت نزار حس کنیم تنهاییم از سمت تو وقتایی کم داریم سایهای که بالا سر از هرچی عشق بالاتره
علی اوج: یه قلب پر از درد یه مرد پر از حرف یه کسی که میزنه بیرون فقط ۲ شب هیچکسو نداره از خودش بریده بین این آدما قطع شده امیدش اه دیگه بریده جوری که دیگه نمیشه دوخت نمیشه با این آدما سوخت پلکاتو وا کن و بشینو ببین ببین که زندگی شده مثل اوین همه زندونی همه پنهونیم از هم دیگه خستم دیگه نمیدونم کجاست مقصد دیگه همچی واسمون تکراری زندگی شده حسرت دیگه ما هم همچی یو کش دادیم دل من حرفشو میزنه بعد میره نمیشه درگیره هرچیزی مرد نمیذاره روتون تاثیر بد هدف ما یعنی مسیر سبز پس کاری نکن بشی خمیده تر از مسیر غرب تا مسیر شرق همشو رفتمو اسیرشم همه از هم دیگه دور میشن احساسا همه کور میشن جوونا همشون جون میدن واسه هدفشون خون میدن همش اعتراض اعتراض پشت هم ولی بی فایده چونکه شادی واسه قصه هاست و غمگین اجتماع