مثل هرکس دیگه ای که زمین میخوره یکم از پا افتادم و خاکی شدم ولی جالبه به جای من اونایی که مقصر بودن شاکی شدن اونا که دلیل حال بدم بودن زود تر از همه بالا سرم بودن کسایی که شاید از همه بیشتر تو فکر چیدن بال و پرم بودن هی روزگار هی روزگار جلو آیینه به خودم گفتم به روت نیار به روت نیار, به روت نیار
گفتم سلام خانم بیخیال نگو فردا چی میشه دیگه بسه خانم نگو تکلیفه دردا چی میشه گفتم سلام خانم دیگه برام قانون من بعد قانون جنگه ولی برنده اونه که میتونه خون سرد و آروم بجنگه
گذشت روزای بدمو بهترش اومد هرکی بد بود باهام سرش اومد دوتا بال در آوردم از خوشی از این سر تا اون سر شونم پرواز میکنم آزادو خوش هر یه ترس رو صد بار بکش رسیدم به چیزایی که سخت بود یه روزی واسم باورشونم
گفتم سلام خانم بیخیال نگو فردا چی میشه دیگه بسه خانم نگو تکلیفه دردا چی میشه گفتم سلام خانم دیگه برام قانون من بعد قانون جنگه ولی برنده اونه که میتونه خون سرد و آروم بجنگه