آه بیت دارای پایدارِ آه آره بعد چند وقت چه حالی میده استودیو ههه بیا آه آره پایدارِ آه
یه پسره ۲۰ ساله بودم آره تنهایی روی دو پام ایستاده بودم یه عمری توویِ ایران به ما هیس داده بودن تا اومدیم بالو باز کنیم ایست داده بودن آره تووی خونه تووی مدرسه چرا فقط صحبت ا درستِ هنرا، نمیبینن ارزشش حس توصیف حالت تووی سطر شعر یا یه نقاشی یا یه سولو با یه ساز فیلم و عکاسی طنز پردازی هنر پیشگی رقاصی یکم عشق نصیبمون یکم فحاشی شعر تووی خون و خونوادمه شعرم ابزار تفسیر روح آدمه گوش میدی، میگی بابا کوهه آدمه ا بیرون همه فکر مهم تووی آدمه تووی دل تووش چیه دردا رنج داری داری باش نرم میکنی تو دست و پنجه تووی دلت خوب بگرد تهش یه گنجه شادی از تووی دلِ نه از دخل و خرجه نه
بام بیش برف بیشتر گوش میدی میشی رد با نیشخند ولی حقیقته گرچه باورش سخته قصه اولش کج بری تا تهش تلخه
حق دارم حق دارم باشم کسی که میخوام پی چیزی که میخوام آره حق دارم حق دارم گوش نکنم به تزی که میای به اون تزی که میای فرق دارم فرق دارم نیستم کسی که میخوای پی چیزی که میخوای آره فرق دارم فرق دارم فرق باهات تووی یه سری چیزا تووی یه سری چیزا
گذشت و ۳۰ ساله شدم ادامه دادم و اینکاره شدم دورم شلوغه شلوغ ولی تنهای تنها لب شهرت همیشه یه دیواره دورم دیوانه شدم بیمارش شدم بنداز گردن ایمانِ شُلَم همه چیمو خلع عاجای خالی میدیدم نمیدیدن نصف لیوان پرم ولی جهتم عوض شده مثل باد یکی دو سالی به خودم کردم اعتراف آره تاکه برگشت حس باز حالا هنرم جداس از اسکناس آه جلو آیینه ببین انعکاسو ببین میدرخشی یه الماسی آره اصلا نبین هرچی اشتباستو ببین میدرخشی یه الماسی دنیا رنگا رنگه مث نقاشی همه تووی این نقاشی نقش داریم همه عین همیم و همه فرق داریم خودتو بجو مگه چقد وقت داریم
بام بیش برف بیشتر گوش میدی میشی رد با نیشخند ولی حقیقته گرچه باورش سخته قصه اولش کج بری تا تهش تلخه
ما بزار یکی باشیم بزا فرق کنیم یکی باشیم بزا سعی کنیم یکی باشیم چرا جنگ کنیم یکی باشیم ما بزار یکی باشیم بزا فرق کنیم یکی باشیم بزا سعی کنیم یکی باشیم چرا جنگ کنیم یکی باشیم
حق دارم حق دارم باشم کسی که میخوام پی چیزی که میخوام آره حق دارم حق دارم گوش نکنم به تزی که میای به اون تزی که میای فرق دارم فرق دارم نیستم کسی که میخوای پی چیزی که میخوای آره فرق دارم فرق دارم فرق باهات تووی یه سری چیزا تووی یه سری چیزا