دیدم که مرا دیدی و حیران ماندی دیدم که مرا دیدی و رو گردانی من به رسم ادب اماسلامت کردم یادم بود دل غم زده در تب را یادم بود خداحافظی آن شب را من به رسم ادب اما سلامت کردم پیش چشمان رقیبان خرابم کردی خرابم کردی خرابم کردی دلبری کردی و هر بار جوابم کردی جوابم کردی جوابم کردی باران زد و من با غمِ تو دست به دعا ماندم حیران ز غمت گشتم و در کار خدا ماندم ای وای که در این قصه دلت عاشق اگر میشد با تو آخرین پرسه ی ما جور دگر میشد چشمت آتشفشان ماه شب آسمان دگر از من گذشت با دگران یار بمان اسم تو آمد و دلشوره امانم را برد فکر شبهای پس از تو همه جانم را برد پیش چشمان رقیبان خرابم کردی خرابم کردی خرابم کردی دلبری کردی و هر بار جوابم کردی جوابم کردی جوابم کردی