یک دریچه برای رفتن یک دریچه برای دیدن یک دریچه برای پرواز پرزدن رفتن و پریدن از ته درهای تردید یک دریچه بسوی خورشید یک نفس بال و پرکشیدن یک افق روبروی خورشید از همه عالم و همه کس یک دریچه برای من بس از همه عالم و همه کس یک دریچه برای من بس یک دریچه برای رفتن درهوای تو پرکشیدن از سرانجام قصه ی من تا سرآغاز تو رسیدن یک دریچه برای آواز یک بهانه برای آغاز یک غزل ازتو برلب من مرهم زخم برتن ساز از همه عالم و همه کس یک دریچه برای من بس از همه عالم و همه کس یک دریچه برای من بس خسته ازاین همه شکایت این همه قصه و روایت تشنه ام تشنه نهایت یک دریچه می خوام به هجرت یک دریچه می خوام به هجرت تا سر قله ی زیارت جاده ی تا حضور حضرت روبه آیین و حقیقت از همه عالم و همه کس یک دریچه برای من بس از همه عالم و همه کس یک دریچه برای من بس