ما بی تفاوت زندگی کردیم ، این زندگی کردن خودش جنگه ما کوه بودیم روبری هم ، خاطرامون از هم یه مشت سنگه از اون همه احساس بین ما ، حسی به جز عادت نمیمونه ما داغ بودیم و نفهمیدیم ، چیزی از این حالت نمیمونه ما داغ بودیم و نفهمیدیم ، چیزی از این حالت نمیمونه چیزی از این حالت نمیمونه تو این اتاق تنگ و دلگیرم ، تا باقی عمرم یه جور سر شه من از خودم فاصله میگیرم ، دیوار هی نزدیکتر میشه میخندم و دردام و میشمارم ، تلخه ولی شاید دلم واشه وقتی برای غصه هام جا نیست ، دیوار و هل میدم غمام جا شه
از بس که احوالم پریشونه ، دیوار با من هم زبون میشه اما سر هر چیز بی مورد با هم دوباره حرفمون میشه با هم دوباره حرفمون میشه وقتی یه آدم پای احساسش ، هر چیزی و که داره می بازه تنهایی از اون آدم عاشق یه کوه بی احساس میسازه یه کوه بی احساس میسازه ما کوه بودیم رو به روی هم ، خاطرامون از هم یه مشت سنگه ما بی تفاوت زندگی کردیم ، این زندگی کردن خودش جنگه تو این اتاق تنگ و دلگیرم ، تا باقی عمرم یه جور سر شه من از خودم فاصله میگیرم ، دیوار هی نزدیکتر میشه میخندم و دردام و میشمارم ، تلخه ولی شاید دلم واشه وقتی برای غصه هام جا نیست ، دیوار و هل میدم غمام جا شه ما بی تفاوت زندگی کردیم ...