برای مردی که تنها رفیقش سقف و دیواره شباشم ابری و دلگیر اونم از دود سیگاره یه مرده خسته از راهی که خسته است از زمین خوردن که سقف آرزوهاشم خلاصه میشه تو مردن نخواست باور کنه اینو که رسم روزگار اینه که تنها همدم شب هاش یه مشت آهنگ غمگینه که عشقش جا زد و رفت و از این غمگین ترم میشه کسی که قصه اش این باشه کسی که با یه کم گریه با این آهنگ سبک میشه
آره دیوونگی کردی ولی مردونگی اینه که جز این سقف و این دیوار کسی اشکاتو نمیبینه همش از خود گذشتن بود که این خاصیت مرده که طعم شور هر اشکی نمک گیرش نمیکرده
نخواست باور کنه اینو که رسم روزگار اینه که تنها همدم شب هاش یه مشت آهنگ غمگینه که عشقش جا زد و رفت و از این غمگین ترم میشه کسی که قصه اش این باشه کسی که با یه کم گریه با این آهنگ سبک میشه