تو یه دریای تاریکی که داری کشتیمو غرق میکنی منو باش که خیال میکنم تو با باقیشون فرق میکنی
من یه آدم سرکش لج با همه به جز تو تو یه چالش سنگین و سخت با همه به جز من
بیخودی خواهش کرده بودم گریه رو بالش کرده بودم رو تو نوازش کرده بودم که به چشات نیادش هیچ موقع بیخودی خواهش کرده بودم گریه رو بالش کرده بودم رو تو نوازش کرده بودم که به چشات نیادش هیچ موقع
جای خالی دستای تو هی به زخمای من میخوره همه ترسمه نصف شبا پای میز یهو حالم بهم بخوره صدا خنده هات حیف نی نیاد بخواد با گوشام قهر بکنه یعنی میشه یه چیزی بدم دستت دستمو رد نکنه
بیخودی خواهش کرده بودم گریه رو بالش کرده بودم رو تو نوازش کرده بودم که به چشات نیادش هیچ موقع بیخودی خواهش کرده بودم رو تو نوازش کرده بودم واسه چی سازش کرده بودم واسه رفتن و اشکای شوقت