وقتی تو شب گم میشدم ، ستاره شب شکن نبود میون این شب زده ها ، کسی به فکر من نبود وقتی تو شب گم میشدم ، هم خونه خواب گل میدید هم سایه از خوشه ی خواب، سبد سبد خنده میچید اواز خونه کوچه ها ، شعراشو از یاد برده بود چراغها خوابیده بودن ، شعلشونو باد برده بود اخ اگه شب شیشه ای بود ، پل به ستاره میزدم شکسته اینه ی شبو نیزه یه خورشید میشدم اخ اگه مرگ امون میداد ، دوباره باغ میشدم تو رگ یخ بسته ی شب نبز چراغ میشدم وقتی تو شب گم میشدم ، ستاره شب شکن نبود میون این شب زده ها ، کسی به فکر من نبود اخ که تو اقیانوس شب ، سوختنمو کسی ندید تو برزخ بیداد شب ، کسی به دادم نرسید وقتی تو شب گم میشدم ، دلم میخواست شعله بشم رو سایه های یخ زده ، دسته نوازش بکشم دلم میخواست اشتی بدم ، تگرگو با اقاقیا خورشید مهربونی رو ، مهمون کنم به خونه ها اخ اگه مرگ امون میداد ، دوباره باغ میشدم تو رگ یخ بسته ی شب نبز چراغ میشدم وقتی تو شب گم میشدم ، ستاره شب شکن نبود میون این شب زده ها ، کسی به فکر من نبود وقتی تو شب گم میشدم ، هم خونه خواب گل میدید هم سایه از خوشه ی خواب، سبد سبد خنده میچید