باید رفت وقتی خوب نی حال شهر وقتی رو صورتا زود میادش اشک وقتی مادرم به زور میخوابه شب باس بجنگیم جایه ترس من میرم تا پایه مرگ باید رفت باید پس بگیریم شهرو باید ببریم از ریشه این فقرو میدیم امید باز به اونی که دل سرد شد ما پس میگیریم شهرو یه ذره دیگه صبر کن
این روزا که هی میدن خبر بد بم برام باورش سخته آرزوهام نمیشن برآورده رسیدم ته خط میچکه خون همش از کافه شهر میاد خبر بد اینجان از همه ور خنده جرمه تویه وطن من دیگه نمی خنده کسی از ته قلبش بابا شرمنده میشه جلو زنو بچه وقتی نمیدونه اصلا چی میشه بعدش میفهمه زندگی تو ایران چقدر سخته تا میایی به خودت میبینی باید رفت
باید رفت وقتی خوب نی حال شهر وقتی رو صورتا زود میادش اشک وقتی مادرم به زور میخوابه شب باس بجنگیم جایه ترس من میرم تا پایه مرگ باید رفت باید پس بگیریم شهرو باید ببریم ما از ریشه این فقرو میدیم امید باز به اونی که دل سرد شد ما پس میگیریم شهرو یه ذره دیگه صبر کن
عجیبه شهرم من خوبیا کم رنگن بدتر از جهنم آیندم سوخت کم کم اونی که بچش رفت نیست مثل قبلا نه آدما شرمندن کشورم از دست رفت اگه تاریکی نبود نور معنی نداشت ما شروع میکنیم از همین الان مهم نیست پیش بیاد هر چی برات چون سرمون اوردن هرچی بالاست اشکی نمونده که جاریشه نه مشکو زدن باش نابغه پر نخواه ازم یه جا ساکت بشینم من داد میزنم تا که خالی بشم
صبر من سر اومد وقتی رو حرفشون نموندن چقدر سخته دور از خونم شاید یه روز خوبم اومد