چمدونمو دارم می بندم، با یه طرح کهنه از دلخوشیام باورم نمیشه باید برم و دیگه هیچوقت به دیدنت نیام تو که میشناسی منو بهم بگو مگه میشه این همه ساده برم؟ با تموم جادهها عطر تو هست، بگو باید از کدوم جاده برم؟ شایدم دوباره باید از همون جاده ای که تک و تنها اومدم تک و تنها برم و یادم بره، واسه ی چی دل به این جاده زدم
چمدونمو باید می بستم، واسه رفتن از همون روزی که تو با طعنه هات میگفتی عشقت واسه ی دنیای من کوچیکه خونه خیلی وقته که بهم میگه با خودت مرور کن گذشته رو کسی اینجا به تو وابسته نبود! خودتو خسته نکن دیگه برو ...
من با چمدونم آخر این جاده منتظرت میشم تو هم اگه دیدی تنهایی سخته برات بیا بمون پیشم