نه امشب که هر شب که حالم خرابه یه جزیره م که دورم یه دریا سرابه من عادت نکردم به شب های سردم به اینکه نباشی نه نباشی نه عادت نکردم قسم خورده بودم اگه از تو جدا شم دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه که فکرت نباشم نه دیروز و نه فردا و همیشه قسم خورده بودم اگه از تو جدا شم دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه که فکرت نباشم نه دیروز و نه امروز و نه فردا و همیشه چقدر قصّه گفتم که دریا بخوابه چقدر گریه کردم نفهمم سرابه نفهمم کجامو، نفهمم کجایی چقدر با تو بودم تو عین جدایی قسم خورده بودم اگه از تو جدا شم دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه که فکرت نباشم نه دیروز و نه امروز و نه فردا و همیشه قسم خورده بودم اگه از تو جدا شم دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه که فکرت نباشم نه دیروز و نه امروز و نه فردا و همیشه