کیفر شکستن دل تو رو من دارم با چه عذابی پس میدم هر نفس مردن و زنده شدنم اینه قیمتی که هر نفس میدم یه طرف شکستن پای فرار یه طرف منت خلق روزگار تن سپردن به تحمل خزون به امید بی سرانجام بهار
من که از سپیده ها جاری شدم ته این ظلمت چاه چه می کنم من که از قید تنم رها بودم توی این شکنجه گاه چه می کنم میدونم که این همه شکستگی کیفر شکستن تو هست و بس من بدی کرده ام اما تو ببخش راحتم کن از عذاب این قفس راحتم کن از عذاب این قفس
کیفر شکستن دل تو رو من دارم با چه عذابی پس میدم هر نفس مردن و زنده شدنم اینه قیمتی که هر نفس میدم یه طرف شکستن پای فرار یه طرف منت خلق روزگار تن سپردن به تحمل خزون به امید بی سرانجام بهار
من که از سپیده ها جاری شدم ته این ظلمت چاه چه می کنم من که از قید تنم رها بودم توی این شکنجه گاه چه می کنم میدونم که این همه شکستگی کیفر شکستن تو هست و بس من بدی کرده ام اما تو ببخش راحتم کن از عذاب این قفس راحتم کن از عذاب این قفس
من بدی کرده ام اما تو ببخش راحتم کن از عذاب این قفس راحتم کن از عذاب این قفس