قصه مون از یه لایک توو اینستا شروع شد خیلی رومانتیک وسط یه ایستگاه شروع شد بدون حرف
کارمون با دوستت دارم خیلی راحت کشیده شد به دعوت قهوه تویه ساعت وسط برف
بویه یه عطر کلاسیکو میدادی شبیه مردای دهه نود میلادی عاشقم میشی
منم یه دختر با لبخند ژکون با شبیه مونالیزای مغرور رو دیوار تو هم داوینچی
چشمام محو چشاته قلبم ریتم حرفاته موهام رقاصه شهر وقتی بین دستاته
با بوسه های اینگیلیسی تو شکسبیر رو گونه هام اوج میگیره نگات رومئوه نگام شده که نباشی ژولیت میمیره پشت این خنده های منطقی تو یه کودتای عاشقانه داری تو یه فصل جدید از زندگیمی یه فصل بین زمستون و بهاری
چشمام محو چشاته قلبم ریتم حرفاته موهام رقاصه شهر وقتی بین دستاته
چشمام محو چشاته قلبم ریتم حرفاته موهام رقاصه شهر وقتی بین دستاته