دم صبح ته شب تنت تو بغل من پنج صبح دم تخت تتوی کمرش میخواد از پیش من نره وقتی سرد میشه بدنش روی بخار شیشه میشینه سریع یه شبنم میدونی میمونم وقتی سرتو میزاری رو شونم میدونم میدونی منم مثل خودت یه پا دیونم شبای برفی هوای گرم نداره فرقی برای من بیا برقصیم کنار هم حالا که هستیم... بغلت خونمونه چشات سیارم دستات جونمه لبات زندونم وقتی میری توی خلسم پشت گوشی نگا نکن عکسمو اگه دوسم داشتی میگرفتی الان دستمو
وقتی دوری میشم سرد سرد یستی حواسمه پرت پرت! گونه هام خیس میشه کم کم دوریم ولی واسه توئه قلبم
وقتی دوری میشم سرد سرد نیستی حواسمه پرت پرت! گونه هام خیس میشه کم کم دوریم ولی واسه توئه قلبم
تویی که چرخ میزنی من میبوسم از گردن تو تو بگو فرق نداره نه هرچی این هستم براتو کجائه خونت اصلا مقصد براتو میزنه شونت چجوری برق اول صبح صدای ساحل کنار سنگا چشای ماهت نگا به من میکنیم لش تو میکنی غش اینطوری تهشه چرا که نه چرا که نه چرا برم وقتی ما میمونیم به یاد هم یه رز مشکی کنار تختت به یادمی هر سه ماه فصل سته آبیه چشات آسمون و دریا حیف که میمونیم فقط تا غروب فردا میزنه برق بغل من تنش الماس میمونه ولی هنوز بوی تو رو تخت بام
باشی روشنه این چراغه تو خونم چرا خسته نمیشم من از کنار تو بودن سرم شده باز از صدای تو پر الان میاد صدات همه جای اتاق تو خونم
وقتی دوری میشم سرد سرد نیستی حواسمه پرت پرت! گونه هام خیس میشه کم کم دوریم ولی واسه توئه قلبم