ایستادم ایستادم تا بیداری این شهر خواب این شهر خواب انگار این بالا داره میشنوه این سکوت ، حرف من رو که شده حرف ما بذار فکر پرواز باشه مال من بذار دست های تو ، توو دست های من رهاشن ببین کهکشون ها رو ، کنار من دارن میگردن واسه یه لحظه ، فقط یه لحظه بگیر دست من رو
برس به من ، به من ، به من ، به من زیر سقف باز آسمون شب ، خودتو برسون به من بذار باور من به تو ، به تو ، به تو بشه تکیهگاه موندگار من برس به من
شاید اون گره های توی هم نبود مال من هیچ وقت حتی شاید اون اتاق تاریک سرد هم نبود اندازه ی من هیچ وقت اما حالا من اینجا پُرم از حسی تازه همه پل های پشت سر رو شکستم بی اینکه بترسم تو ازم ، نپرس بود سخت یا ساده همین فرصت هم میره ساده از دستمون بگیر دست من رو
برس به من ، به من ، به من ، به من زیر سقف باز آسمون شب ، خودتو برسون به من بذار باور من به تو ، به تو ، به تو بشه تکیهگاه موندگار من برس به من
برس به من ، به من ، به من ، به من زیر سقف باز آسمون شب ، خودتو برسون به من بذار باور من به تو ، به تو ، به تو بشه تکیهگاه موندگار من برس به من برس به من