میروم دور از تو با دنیای خود خلوت کنم باید آخر من به این بیگانگی عادت کنم عادت کنم عادت کنم آشنایی کو بجان در پای مهرش افکنم آتش عشقی چه شد تا من بر آن دامن زنم دامن زنم دامن زنم شورو حالی دارم امشب به چه حالی دارم امشب شورو حالی دارم امشب به چه حالی دارم امشب لحظه ها را می کشم با روز و شب کاری ندارم با همه بیگانه ام جز غصه غمخواری ندارم میروم عاقبت دیوانه ای پیدا شود همزبون این دل شوریده رسوا شود میروم تا عاقبت دیوانه ای پیدا شود همزبون این دل شوریده رسوا شود شورو حالی دارم امشب به چه حالی دارم امشب شورو حالی دارم امشب به چه حالی دارم امشب تا تو بودی زندگی سرشار از لطف و صفا بود این دل دیوونه با لطف و وفایت آشنا بود گر چه بی تو زندگی آهنگ زیبایی ندارد میروم چون عشق من در قلب تو جایی ندارد میروم چون عشق من در قلب تو جایی ندارد شورو حالی دارم امشب به چه حالی دارم امشب شورو حالی دارم امشب به چه حالی دارم امشب شورو حالی دارم امشب به چه حالی دارم امشب شورو حالی دارم امشب به چه حالی دارم امشب