رسیدی مثل یک مرحم به داد زخم دیرینه به داد چشم بیداری که خواب خوش نمیبینه رسیدی مثل یه گریه بگیری داغ دل از اه تو تاریکی این دریا مثه فانوس لنگرگاه
رسیدی تا من پر پر یه روزی خسته شه اخر بگیره از دل فردا سراغی از من باور رسیدی تا رسیدن ها دوباره با تو معنا شه کلید تازه ای دادی که قفل کهنه گی وا شه واشهههه