قصه ی بودنِ من، قصه ی تکراری بود شب و روزم مثل آسمونِ رگباری بود من واسه خودم که زندگی نکردم هیچوقت زندگی کردن من همیشه اجباری بود بغضی تو سینم که بشکنه دریایی شم این روزا بدجوری دارم تک و تنها میشم کاری با این دل بیچاری من کردن که دارم افسرده ترین آدم دنیا میشم دارم افسرده ترین آدم دنیا میشم
زندگی کردم و هیچ چیزی نفهمیدم، نفهمیدم، حیف خیلی وقته دیگه از ریشه نخندیدم، نخندیدم، حیف خیلی وقته دیگه از هیچکسی توو این دنیا حرف های قشنگِ عاشقانه، قشنگِ عاشقانه حرف های قشنگِ عاشقانه نشنیدم، حیف
خسته ام از اینکه یه عمر با همه چی سَر کردم کاش به دنیای بچگی برگردم روزایی که این دله دیوونه خوش باور بود روزایی که غم بود اما زندگی بهتر بود روزایی که غم بود اما زندگی بهتر بود زندگی بهتر بود
زندگی کردم و هیچ چیزی نفهمیدم، نفهمیدم، حیف خیلی وقته دیگه از ریشه نخندیدم، نخندیدم، حیف خیلی وقته دیگه از هیچکسی توو این دنیا حرف های قشنگِ عاشقانه، قشنگِ عاشقانه حرف های قشنگِ عاشقانه نشنیدم، حیف