می روم از پس این قصه بجایی برسم یا به هر آدمک بی سر و پایی برسم می روم بلکه مرا این سفر آرام کند غم دل کندن من قلب تورا رام کند رفتنم مصلحتی نیست بدان مجبورم اینهمه حادثه کافیست بدان مجبورم خوب من با دگران زمزمه کردن غلط است بی وفایی غلط و همهمه کردن غلط است بعد من یار زیادست مبارک بادت یار نه ، بار زیادست مبارک بادت می روم از دلت اما عقب سر نگران تو بمان و دگران وای بحال دگران !