همه ی درارو بستم خیره به نور ِ یه شمع یه صدا گوشه ی ذهنم باز میگه کنارتم ولی تو خیلی وقته نیستی و منَمو شب منتظر میشینم بیای تموم بشه این رویای تلخ همه ی درارو بستم خیره به سوژه ی عکسم عصبی میشم وقتی میبینم فقط تو عکسا کنارتم روزای گرم و بیار تموم شه شبای سرد کجایی آرامشم حقِ من این نیست که دیوونه شم
حسابت با همه فرق داشت رفتنت درد داشت یه جوری شیرین بودی انگاری نگات عسل داشت خنده هات خالی ِ جاش داره میسوزونه سرماش یه جوری باید بیای اصلا بیا تلخ باش
همه ی درارو بستم خیره به سوژه ی عکسم عصبی میشم وقتی میبینم فقط تو عکسا کنارتم روزای گرم و بیار تموم شه شبای سرد کجایی آرامشم حقِ من این نیست که دیوونه شم
هی حواسم و جمع میکنم یادم بره نیستی یادم بره قلبم عادت نمیکنه به هیچ کی از اون گردنبندِ پازلی حالا یکیش هست و یکیش نیست دوباره غرورِ شکستو برف روی کوه ِ یخم دوباره نشستو نیستی لشکر ِ غم دوباره به خط شد نیستی و باز بغض ِ دلم شکست اوه