این یکی واسه پُشتِ هم بودنه واسه جاری شدنِ عشق ! واسه قهرمانی واسه قهرمانی
اون عینِ تیر و کمونه هرچی بخواد همونه هرچی عقب بِکشی با قدرتِ بیشتری میره جلو عینِ شیر سعی میکنه نخوابه ، بیداره عینِ آفتاب کاری اصَن نداره ، کی خوبه کی بد اونکه نمیتونه نتابه اون عینِ بارونه ، نمیشه محل نذاره کاری اصَن نداره ، اون نمیتونه نباره
قهرمان اونه که فقط خداشو داره سَرِ هر امتحان میکنه همه تقلباشو پاره متکیِ به بازوهاش و واقعیِ قانوناش اونم تو یه جا که همه تفکرا شعاره
قهرمان یعنی من که جنگیدم با باطنم یعنی جنگیدم با ذاتِ بد و نبخشیدن و نفهمیدن قهرمان یعنی نترسیدن ، به مشکلا خندیدن نه اون خوشگلا که در میرن میشن بدتر از اهریمن فقط سرِ رقصیدن و لختِ چندتا زن دیدن بازم میگم قهرمان یعنی من که نرفتم از کشورم یعنی آقام که یاد داد ، چیزی از کسی کِش نرَم یعنی انقده دوییده که جفت پاها کردِش ورَم یادش رفته عِشقَرم ، آخه قهرمانا تنهان ولی هم آروم و مشتیَن ، هم به موقعش وحشیَن و تا تهش میرن و تا تهشو دیدن جا اینکه سوراخ کنن زیرِشونو ناخُدای کَشتین ... قهرمان یعنی پدر که سایَش رو سَرَمه یه قهرمان یعنی اونکه مدافع حرَمه یعنی اونکه افتخارِ کشورمه قهرمان اونه که ، نگرانِ سرزمینمه نگرانِ دردِ میهنه ، نگرانه، قلبِش میزنه
قهرمان اونه که فقط خداشو داره سَرِ هر امتحان میکنه همه تقلباشو پاره متکیِ به بازوهاش و واقعیِ قانوناش اونم تو یه جا که همه تفکرا شعاره قهرمان اونه که فقط خداشو داره سَرِ هر امتحان میکنه همه تقلباشو پاره متکیِ به بازوهاش و واقعیِ قانوناش اونم تو یه جا که همه تفکرا شعاره
قهرمان اون سربازه که برسه تهش و وزیر شه نه زیر کنه نه زیر شه دلو بزنه به دریا ولی نه خیس کنه نه خیس شه میدونی یه قهرمان دلِش نمیخواد رئیس شه اون همون سربازه قهرمان اون مادره ، که جلو دَرِ اِوینه سه ساعت التماس تا ده دقیقه بچَشو ببینه کارِش شده بشینه ، دَمِ در فقط به این عشق همین الآنِشَم همونجاس ، خودت برو ببینِش قهرمان یعنی صبر ، یعنی درآی از تو قبر یعنی صبح تا شب تو پیجِتی و بیخیالِ تیک میکی یعنی دل و قلوه داری ، قَدِ یه گاز پیک نیکی هه
قهرمان اون کسیه که خراب نمیکنه آباد میکنه اسیر نمیکنه آزاد میکنه ، درد نمیشه درمون میشه زخم نمیشه مرهم میشه قهرمان بچه های جویبار و مازندران و کُشتی بودن که امکاناتِشون نصف خارجیا هم نی ولی باز مدالِ المپیک میارن دیدم که میگم قهرمان یعنی مهدی باقری ، یعنی همت باکری ، یعنی عباس بابایی یعنی شهدای گمنامی که حتی اسمشونَم نمیدونیم قهرمان یعنی کیانوش رستمی که زیرِ وزنه به اون سنگینی داد میزنه ایران قهرمان یعنی عشق ، یعنی قدرت ، یعنی ایمان قهرمان یعنی کُرد و بلوچ و خوزستانی که تو اون هوا مرزامونو بی منت نگه داشتن قهرمان یعنی حاج قاسمِ خودمون ، سلیمانی قهرمان یعنی غیرتِ تُرک و لُر و تهرانی یعنی شیراز و اصفهان و کرمانی یعنی ایران و ایرانی قهرمان اون دختریه که دست فروشی میکنه اما تَن فروشی نه اون فقیریه که کیفِ پول پیدا میکنه اما دنبالِ صاحبش میگرده قهرمان اون کسیه که از قدرتِش سواستفاده نمیکنه بلکه دستِ ضعیفا رو میگیره